#آرمین چند وقته پیش هوس
#کیک کرده بود،به من میگفت مامان از اون
#کیک-گلی ها درست کن(منظورش همون کیک گل رز بود که برای ولنتاین درست کرده بودم)تا این که هفته قبل گفتم دیگه امروز دل آرمین رو نمیشکونم،تخم مرغ ها رو از یخچال بیرون آوردم که مثلا کیک درست کنم ولی انقدر کارم زیاد بود که دیگه پشیمون شدم،گفتم فردا درست میکنم،تا این که
#آرمین چشمش به تخم مرغها خورد و گفت
#آخ-جون میخوای برام کیک درست کنی،منم که اصلا بلد نیستم بهش بگم
#نه،گفتم#آره-پسرم.و دوتایی باهم یه
#کیک-شیفون درست کردیم(با دستور دوست خوبم
#شایلی-عزیز)بعد شب هم به همسرجان گفتم از قنادی یک کیلو خامه بخر،مغازه دار هم خیلی بیشتر از یک کیلو خامه داد،سرتون رو درد نیارم،نتیجه این داستان شد یه کیک با وزن۳ کیلو ۵۰۰گرم،و دو هفته مونده به تولد آرمین یه
#تولد سه نفره براش گرفتیم.
البته روز
#تولدش براش تولد میگریم،
#تم-تولدش هم خودش انتخاب کرده.
...